دسته
دوستان
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 58530
تعداد نوشته ها : 11
تعداد نظرات : 5
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اقسام جمله

 جمله ی خبری، جمله ی پرسشی، جمله ی امری ، جمله ی عاطفی

1-گل ها شکفته اند.

2-بلبلان چه می خوانند؟

3-شکوفه ها را تماشا کن.

4-بهار چقدر زیباست!

در جمله ی 1 از شکفتن گل ها خبر داده ایم.

در جمله ی 2 درباره ی خواندن بلبلان پرسش کرده ایم.

در جمله ی 3 مفهوم <<امر>> وجود دارد;زیرا از مخاطب خواسته ایم شکوفه ها را تماشا کند.

اما جمله ی 4 نه خبری را می رساند و نه مفهوم پرسش و امر را دارد، بلکه در آن تعجب خود را از زیبایی بهار بیان کرده ایم، تعجب، یکی از حالات و عواطف انسان است.

اکنون به جمله های زیر توجه کنید:

5-ای کاش چمن همیشه خرم و شاداب بود!

6-زنده و پاینده باد ایران!

7-به به از آفتاب عالمتاب!

این جمله ها نیز مانند جمله ی4 هر کدام ، یکی از عواطف انسانی را بیان کرده اند:

جمله ی5 آرزو را می رساند، جمله ی 6 دعا و جمله ی 7 تحسین و آفرین را.

جمله هایی مثل جمله ی 1 را که در آن ها خبری داده می شود ،جمله ی خبری می گویند. در پایان جمله ی خبری نقطه (.) می گذاریم.

جمله هایی را که مانند جمله ی2 پرسشی را می رساند ، جمله ی پرسشی می نامند. در پایان جمله ی پرسشی ،علامت پرسش (؟) می گذارند.

جمله هایی که مانند جمله ی 3 با آن ها انجام دادن کاری یا داشتن حالتی در خواست می شود، جمله ی امری نامیده می شوند. در پایان جمله ی امری نیز مانند جمله ی خبری نقطه (.) می گذارند.

و بالاخره جمله ای مانند جمله های7،6،5،4 که نه خبری را می رساند و نه مفهوم پرسش یا امر را دارد ،بلکه یکی از عواطف انسانی از قبیل تعجب ،آرزو ،تحسین، خشنودی،خشم و نفرت را بیان می کند، جمله ی عاطفی نامیده می شود. در پایان جمله های عاطفی ،این نشانه (!) را می گذاریم.

دسته ها : دستور

اجزای جمله را بشناسیم (2)  

  نهاد ومسند وفعل را در جمله شناختیم. اکنون می گوییم:بعضی جمله ها اجزای دیگری نیز دارند. به سه جمله ی زیر توجه کنید:1-پرویز کتابی خرید.2-سعید کتاب می خواند.3-امید کتاب را برداشت.در این سه جمله،علاوه بر نهاد و فعل یک یا دو کلمه ی دیگر به کار رفته است. در هر سه جمله، کلمه ی <<کتاب>> آمده است;یعنی کتاب را خریده اند، کتاب را خوانده اند وکتاب را برداشته اند.<<کتاب>> را در جمله های بالا، مفعول می گویند. بعضی از فعل ها مفعول می خواهند.در جمله ی شماره ی 3 <<کتاب>> همراه کلمه ی <<را>> آمده است. کلمه ی <<را>> نشانه ی مفعول است. پس هر کلمه ای که پیش از <<را>> بیاید یا بتوان پس از آن <<را>> افزود <<نقش مفعولی>> دارد. 

 فعل خاص :    

    {به مفعول نیاز دارد.    گذرا به مفعول_متعدی                 

    {به مفعول نیاز ندارند.   ناگذر           _لازم  

دسته ها : دستور

اجزای جمله را بشناسیم (1)

 

 در دوره ی ابتدایی با نهاد آشنا شدیم و فعل را نیز شناختیم. اکنون به جمله های زیر توجه کنید:  

نهاد             فعل
پرویز            آمد
باران         میبارد
 جمله های بالا از نهاد وفعل تشکیل شده اند بنابر این <<پرویز>> و <<باران>> <<نقش نهادی>> دارند: اما همه ی جمله ها فقط از نهاد و فعل ساخته نمی شوند به عبارت دیگر ،بعضی از جمله ها علاوه بر این دو جزء ، اجزای دیگری نیز دارند .به جمله های زیر دقت کنید:  
نهاد            مسند           فعل
درخت          سبز           است
هوا              سرد           شد
کلاس           گرم           بود
  در جمله ی نخست،<<سبز>> را به <<درخت>> و در جمله ی دوم ،<<سرد>> را  به <<هوا>>  را در جمله ی سوم <<گرم>> را به <<کلاس>> نسبت داده ایم. کلمه ی <<سبز>>،<<سرد>> و<<گرم>> <<نقش مسندی>> دارند. در زبان فارسی فعل هایی اندکی از قبیل <<است>> ،<<شد>>و <<بود>>  مسند می گیرند.  

 

دسته ها : دستور

جمله را بشناسیم  

 1-مردی تفنگی خرید 2-قصد شکار کرد. 3-یک روز صبح زود تفنگ خود را برداشت 4-که به شکار برود. 5-به جنگلی در کنار شهر رفت. 6-اما هر چه به این سو و آن سو دوید، 7-کاری از پیش نبرد. 8-همه ی تیر هایش به خطا رفت. 9-خسته شد 10-و راه خانه را در پیش گرفت. 11-در راه کودکی را دید ، 12-که خرگوشی را با خود می برد. 13-مرد پرسید: 14-خرگوش را کجا می بری؟ 15-پاسخ داد: 16-به شهر. 17-چرا؟ 18-بفروشم. 19-مرد خرگوش را از کودک خرید 20-و آن را به کنار جاده برد. 21-از کوله پشتی طنابی در آورد. 22-یک سر طناب را به پای خرگوش بست 23-و سر دیگر آن را به درختی گره زد. 24-آنگاه چند قدم عقب رفت. 25-خرگوش را نشانه گرفت 26-و ماشه ی تفنگ را کشید. 27-تا صدای تفنگ برخاست، 28-خرگوش پا به فرار گذاشت. 29-زیرا گلوله به جای این که به خرگوش بخورد 30-به طناب خورده بود.    

 این داستان به قسمت های کوچکی تقسیم شده است. در آغاز هر قسمت مربعی گذاشته ایم. هر کدام از این قسمت ها یک جمله است .این داستان از30قسمت تشکیل شده است،پس این داستان 30 جمله است.جمله مجموعه ای از کلمه هاست که پیامی را از گوینده به شنونده، یا از نویسنده به خواننده می رساند. بیشتر جمله ها فعل دارند. در داستان بالا ،کدام جمله ها فعل دارند؟ فعل ها در کجا آمده اند ؟آیا جمله ای هست که فقط از یک کلمه ساخته شده باشد؟ آن جمله کدام است؟در داستان بالا ،بعضی از جمله ها به جمله ی بعدی ربط داده شده اند ،در میان این جمله ها کلمه ای هست که ربط را برقرار کرده است، مانند <که>،<و>،<تا>،<چون(زیرا)>،<اما>. کدام جمله ها را <که> به هم ربط داده است؟ کدام جمله ها را <و> به هم ربط داده است؟ کدام جمله ها را <تا> به هم ربط داده است؟       

انواع حرف ها:

            {حرف اضافه: از / در/ یا / به /برای}

     {حرف ربط:که/ چون /زیرا/اما /تا / و}

     تعریف حرف ربط: در دستور کلمه هایی که هیچ معنای خاصی ندارند و کار آن ها ایجاد رابطه بین دو کلمه یا دو جمله می باشد. 

تعریف حرف اضافه: در دستور کلمه هایی که هیچ معنای خاصی ندارند و کلمه یا ترکیبی را به فعل نسبت می دهند.

دسته ها : دستور

به نام خدا

 زبان چیست؟بعضی چیزها هست که چون همیشه و همه جا با ما همراه است به آن توجه نمی کنیم. یکی از این چیزها  زبان است ،یعنی همان سخنان و کلمات وعباراتی که به وسیله ی آن ها مقصود خود را به دیگران می  رسانیم.ما همیشه از زبان استفاده می کنیم اما کمتر دربارهی خود زبان فکر می کنیم. یکی از مواقعی که به زبان توجه می کنیم هنگام برخورد با کسی است که به زبان ما صحبت نمی کند و مقصود او را نمی فهمیم. آن وقت متوجه می شویم که مردم همه به یک زبان صحبت نمی کنند و در دنیا زبان های گوناگون وجود دارد.در اینجا سوال برای ما پیش می آید که فرق این زبان ها با یکدیگر در چیست ،و چه چیز سبب شده تا زبان ما با زبان های دیگر تفاوت پیدا کند.اولین پاسخی که خود ما به این سوال می دهیم این است که تفاوت زبان ها به سبب تفاوت واژه های آن هاست. مثلا به آن چیزی که ما در فارسی <<آب>> می گوییم در عربی <<ماء>> و در ترکی <<سو>> و در انگلیسی <<واتر>> می گویند.این پاسخ البته درست است ،اما باید پرسید آیا تفاوت های دیگری هم میان زبان ها وجود دارد ؟آیا در همه ی زبان ها وقتی می خواهند مقصودی را به کسی بفهمانند کلمات را به یک روش کنار هم می گذارند و جمله درست می کنند،یا هر زبانی برای خود قاعده و دستوری  دارد؟با پیش آمدن این سوال و سوال های دیگر کم کم در می یابیم که زبان را هم مثل بسیاری چیزهای دیگر باید شناخت.بعضی ها زبان را مانند موجود زنده می دانند که اگر از آن به خوبی مراقبت و نگه داری نکنیم ضعیف می شود و از بین می رود . زبان رسمی کشور ما ،ایران ،زبان فارسی است. برای آن که بتوانیم از زبان فارسی به درستی نگه داری کنیم باید آن را بشناسیم و قواعدش را یاد بگیریم.

دسته ها : دستور
X